کتاب سنج- نقد وبررسی ودیگر یادداشتها...

Friday, September 22, 2006

تاریخ و اندیشه های اسمعیلی در سده های میانه (۱)

تنظیم و تدوین از فرهاد دفتری ترجمه فریدون بدره ای
تنظیم و تدوین از فرهاد دفتری ترجمه فریدون بدره ای چاپ اول ۱٣٨۲ تهران نشر فرزان درباره‍ی اندیشه های اسماعیلیان که درتاریخ ایران، بیشتر با حوادث قلعه‍ی الموت گره خورده است، همانگونه که از سرگذشت قلعه‍ی الموت روایت ها بر سر زبانهاست، درباره‍ی اسماعیلیان نیز اخبار کم و بیش ناخوانا و متضاد زیاد ضبط و ثبت شده است. در برخی کتب تاریخی از فرقه‍ی اسماعیلیه به نام شش امامی یاد شده که فرقه ای از شیعیان بودند وتند رو. آنها، امامت موسی کاظم را رد کرده امامت را حق اسماعیل، برادر او میدانند و چون اسماعیل قبل ازفوت امام جعفر صادق ازدنیا رفته، مدعی هستند که امامت از آنِ فرزند او محمد فرزند اسماعیل است که این سخن با سنت های عربی نیز همخوانی دارد. حاملان اندیشه‍ی اسماعیلی نیزبا توجه به این سنت دیرینه، میگویند موسی کاظم حق برادرزاده اش را غصب کرده است . راقم این سطور در زمان های گذشته به علت علاقه ای که به حوادث مذهبی – سیاسی و منشاء پاگرفتن قدرت های سیاسی ازطریق فرقه گرائیهای مذهبی، داشتم مدت زمانی مشغله‍ی ذهنی ام داستان برآمدن اسماعیلیان و حوادث قلعه‍ی الموت بود و هرکتابی که درباره الموت و الموتیان به دستم میرسید ورق میزدم قانع نمیشدم آنها را یک فرقه‍ی مذهبی تلقی کنم افکار محدود و مذهبی ام آدمکشی و قتل و غارت را هضم نمیکرد و رابطه‍ی آن قدرت نمائی ها را با دینی که گفته میشد منشاء خیر و مهربانی وعدالت است، درنمییافتم. زمانی فرا رسید که در فکر ناپخته‍ی خود کل آن حوادث را به حساب خیالبافی و جعل تاریخ گذاشتم تا بعدها که دنبال نان و رزق و روزی دو باری گذارم به الموت افتاد و رجب راننده‍ی بیرجندی شرکت مرا به آنجا برد و چند روزی را درآن محل گذراندم. با مشاهده‍ی قلعه و آثار ویرانیهای اطرافش، حوادث گذشته در اندیشه ام جان گرفت و روایتِ گذشتگان درمیان صخره های سهمگین و هیاهوهای دانشجویان جوان و سرو صدای کلاس های بحث و فحص در گوشم پیچید و روایتِ نامه‍ی اعتراض آمیز آن طلبه جوان: «علی ذکره السلام فرزند بزرگ امید از بزرگان اسماعیلیه که گویا سرپرستی قلعه‍ی الموت را نیز برعهده داشت، به استادش نجم الدین رودباری نوشت و اعتراض به حدیث یا آیه‍ی قرآنی درباره‍ی سفارش خدا به رسول اکرم درمورد ازدواج با عروسش، و اینکه جبرئیل حامل آیه بوده و سفارش پروردگار عالم را به نبی اکرم میرساند که : دلواپس مباش و با عروس ات ازدواج کن. و جوان طلبه با خشم و عصیان، استادش را مورد خطاب قرار داده مینویسد: مگر خداوند متعال بیکار است در این جهان بزرگ که وسیله‍ی زناشوئی و عشقبازی حضرت پیامبر را فراهم آورد این کارها معصیت دارد گفتنش درشآن خدا و رسولش نیست ...» نقل به مضمون. من که قبلا این حکایت را در "سه مکتوب" فتحعلی آخوندزاده خوانده بودم، رگه هائی از آزادگی وشهامت بیان در اظهار عقیده در افکار اسماعیلیان را دریافته بودم و جسارت پرسیدن درباره‍ی مسائلی که فکرکردن وگفتن درموردآنها، حرام که نه، بلکه کفر محض بود و سر به تیغ جلاد سپردن! آنهم به دوران چیرگی خلیفه‍ی مسلمین بغداد، و آنها با تفسیر علوم عقلی و فلسفی یونان سرکارداشتند و مردم را با بینش ودانش آشنا میکردند؛ اسماعیلیه را ازلون دیگری میدیدم. وحالا که سربر آن ویرانه ها داشتم، دنبال صدای آن مبارزان سرسخت در لای لای صخره ها بودم که هریک نشانی درآن قلاع ویران شده ازخود به یادگار داشتند و ازبین رفتند. با این حال میدیدم که الموت هنوز هم حرف میزند. رسالت اسماعیلیه را نباید تنها ازدیدگاه مذهب وارسید.علاقه‍ی آنها به بازکردن فضای ذهنی وفکری دانشجویان، یکی از بهترین نمونه ها در مکاتب اسلامی ست. توجه به آموزش وتربیت درست، درک زمانه، تساهل و تسامح از شاخصه های مدرَسان اسماعیلی ست. نقد، به طور قطع ناهمگونیها را نیز مطرح میکند، ازسویی: ازبین بردن مخالفان ایمانی ازطریق قتل نفس، ازسوی دیگر نقد حدیث و آیه های قرآنی ست زیرشمشیرآخته‍ی خلافت عباسیان. و ازاین منظر باید به اسماعیلیان وافکارش ارج نهاد. گشاده فکری آنها زمانی چشمگیرمیشود که درکنار سختگیری های شدید مذهبی، رواج دانش را محدود به علوم اسلامی نمیکنند و با بهره گیری ازدانش بیگانگان، برای آموختن و یاد گرفتن حد و مرزی قائل نیستند. آنها برخلاف دیگرفرق اسلامی، با سایرادیان مخالفتی ندارند و درتمام متون از اندیشه های ادیان الهی گرفته تا ادیان جهانی قبل از اسلام بهره گیری کرده اند . فرهاد دفتری درص ۷۹ کتاب : "مختصری درتاریخ اسماعیلیه" مینویسد: «این تنها اسماعیلیان بودند که در طرح دوری تاریخ خود، ادیان یهودی و مسیحی و نیز شمار دیگری از دین های پیش از اسلام را، چون دین زرتشتی و مزدکی، که هنوز در سرزمینهای ایرانی از اهمیتی نسبی برخوردار بودند، به طور کامل و شامل و علنا گنجانیده بودند. و اضافه میکند : "نزاریان (اسماعیلیان) که پیوسته درگیر فعالیتهای انقلابی بودند و درمحیطی کاملا خصمانه میزیستند، ادبیات چشمگیری پدید نیاوردند. ... با این همه، نزاریان دارای یک سنت ادبی بودند، و نیز تعالیم خودرا برای جوابگوئی به اوضاع و احوال متغیر دوره‍ی الموت باز میپرداختند." صص ۹ – ٨ همان بالا. کتاب با پیشگفتار ویادداشتهائی درمعرفی هریک ازنویسندگان که در این کتاب اثرشان آمده، با مقدمه ای جامع زیر عنوان: اسماعیلیان و مطالعات اسماعیلی از فرهاد دفتری، در دو بخش تدوین شده است. بخش اول شامل دوره‍ی قدیم است که پژوهش های ٨ محقق را دربر میگیرد. بخش دوم دوره نزاری ست و تحقیقات ۷ تن از صاحبنظران، که درمجموع حاوی ۱۵ اثربررسی شده و به ظن قوی گزیده ای ازآخرین تحقیقات است که در اختیارعلاقمندان قرار میگیرد . از محسنات کتاب، نگاهِ مستقل و همه جانبه‍ی کسانیست که هریک با طرح مسئله ای ویژه، خواننده‍ی کتاب را با روایت های تازه آشنا میکنند. در رهگذر این کار فرهنگی - تاریخی، دقت و امعان نظر فرهاد دفتری که با دستچین کردن آثار و اندیشه های پژوهشگرانِ آگاه، گوشه هایی از مبهمات گذشه‍ی تاریخ وطن را روشن کرده قابل ذکر میباشد. کار شایسته ای که جز عشق و علاقه به صیانت فرهنگ دربازنگری به تاریخ کشور، نمیتوان انگیزه‍ی دیگری برآن قائل شد. ازهمین رو ست که با اطمینان مینویسد: " آنچه اکنون ما درباره‍ی تاریخ و معتقدات اسماعیلیان سده های میانه میدانیم تا چند دهه‍ی پیش دانسته نبود؛ و این امرِ خیلی ساده به خاطر آن بود که درباره‍ی اسماعیلیان تقریبا منحصرا برمبنای منابع و شرح هائی که غیراسماعیلیان - که اغلب نسبت به آنها نظری دشمنانه داشتند – نوشته بودند بررسی و مطالعه میشد. به خصوص سنیان اهل جدل، که سرآغازشان ابن رزام، مردی بود که درنیمه‍ی اول قرن چهارم/ دهم فعالیت داشت، شروع به جعل مدارکی کردند که در رد و ا بطال برخی از زمینه های عقیدتی اسماعیلیان کمک میکرد." صص ۲۰ -۲۱ دفتری، علاوه برشرح افکار مغرضانه و سخنانِ خصمانه‍ی آن عده صاحبنطران اسلامی ، از موج دشمنی ها و جدل ها و آلوده فکری های اروپائیان و مسیحیان نیز گفتنی های بسیاری را روایت میکند. " اروپائیان دوران جنگهای صلیبی و روزگاران بعد نیز داستان های خیال انگیز و افسانه وارخود را براتهامات و مجادلات ضد اسماعیلی مسلمان افزودند. اروپای سده های میانه، با آنکه صلیبیان با عده ای از جوامع اسلامی درخاور نزدیک تماس حاصل کرده بودند، تقریبا درنادانی کامل از اسلام و تقسیمات درونی آن از جمله نهضتِ تشیع باقی مانده بود." ص ۲۲ از مطالب کتاب چنین برمیآید که اواخر قرن نوزدهم، با بررسی و پیگیری تازه ای که توسط چند تن از مستشرقین شروع شده بود، آشنائی با اندیشه های اسماعیلیان بسترِ جدیدی را برای ادامه‍ی پژوهش ها آماده میسازد و حاصل کار محققان در قرن بیستم تحقق پیدا میکند. به روایت کتاب، باشکل گیری چند انجمن در کشور های گوناگون : «انجمن اسماعیلی بمبئی»، «موسسه‍ی مطالعات اسماعیلی لندن» و «انجمن اسماعیلیه پاکستان» آثار خطی و دستنوشته های اسماعیلیان را از گوشه و کنارجمع آوری و درکانون ویژه ای جمع آوری میشود. " ... مجموعه‍ی دستنویسهای آثار اسماعیلی موسسه که به زبانهای عربی، فارسی وگجراتی است بالغ بر ۱٣۰۰ مجلد میشود، و شامل مجموعه هائی است که قبلا درتملک «انجمن اسماعیلی بمبئی» و«انجمن اسماعیلیه پاکستان» بوده است. این مجموعه بزرگترین مجموعه از نوع خود در مغرب زمین است. " ص ۲۶ دفتری مینویسد: "دراین میان بازیابی و بررسی منابع و آثار اصیل اسماعیلی مبنایی محققانه برای مطالعات اسماعیلی گذاشت و این تحولی بود که درواقع انقلابی دراین زمینه از میدان مطالعات اسلامی پدید آورد ... ... کوشش منظم و اصولی ایوانوف در شناسائی، بازیابی، ومطالعه‍ی دستنویسهای اسماعیلی منجر به پیدایش « انجمن اسماعیلی بمبئی» درسال ۱۹۴۶، تحت زعامت سر سلطان محمد شاه، آقاخان سوم ( ۱٨۷۷ - ۱۹۵۷ ) ، چهل و هشتمین امام اسماعیلیان نزاری، گردید. ایوانوف نسخه های خطی فراوانی برای کتابخانه‍ی انجمن به دست آورد و نیز متون متعددی از آثار و تک نگاشته های اسماعیلی را در سلسله انتشارات انجمن به چاپ رسانید. " صص ۲۴ - ۲۵. این تاریجچه‍ی مفید و با ارزش که از پا گرفتن انجمن ها برای شناسائی بخشی از تحولات فرهنگی – مذهبی، آن هم در بین ملل اسلامی و خارج از مرزهای جغرافیائی ویژه ای خبر میدهد، بیشتراز آن جهت قابل تآمل است که در بازآفرینی تاریخ، احیای فرهنگِ نسل های گذشته، شرح حوادثِ روزگاران سپری شده؛ عشق ممتد به میراثهای بومی و صیانتِ هویت مشترک مردمان را نیز توضیح میدهد. دراین بررسی کوتاه نگاهی خواهیم داشت به فصولی از آن مباحث که با خاطره های تاریخی ومذهبی ایرانی ها درهم آمیخته و هنوز خیلی از حوادث گذشته برای عده ای روشن نیست. دراین باره میتوان به نخستین پژوهش این کتاب، تحت عنوان: "فاطمیان و قرمطیان بحرین" به قلم ویلفرد مادلونگ. اشاره کرد. در قرن سوم وچهارم هجری در دوران خلافت عباسیان، به دنبال یک سلسله درگیری های خونین مستمر در بحرین، توسط قرمطیان، که گروهی از انقلابیون سرسخت مسلمان در رهبری آن جنبش بودند، برعلیه خلافت بغداد سر به شورش نهادند. و طولی نکشید که دولت مقتدری در بحرین تشکیل دادند. . " قرمطیان قیام خود علیه نظام موجود را با اعلام حکومت مهدی - امام مهتدی باللهی از خاندان پیامبر که میبایست برجهان فرمانروائی کند و عدل و انصاف و نظم را درآن مستقر سازد توجیه میکردند. بیست سالی بعد از استقرار دولت قرمطیان بحرین یک انقلابی دیگر که مدعی بود امام منتظر از اهل بیت پیامبر است خلافتی دیگر به نام خلافت فاطمی را در رقاده، نزدیک قیروان بنیان گذاشت. اقدامات مکرر برای فتح مصر و تبلیغات شدید ضد عباسی نشان از جدی بودن این ادعا داشت." ص٣٨. پیشگامان هردوجنبش در بحرین و مصر، از پیروان مکتب تشیع بوده اند. هم قرمطیان هم فاطمیان با مدعای ایمان به پیشوائی وامامت امام زمان که از زمانِ ظهورش اثری در دست نبود، تشکیل دولت دادند و قدرت سیاسی را به دست گرفتند. میدانیم که امام زمان از دودمان پیامبراسلام است و به باور شیعه به فرمان الهی روزی باید ظهور کنند. اما هرگزمعلوم نشده در کجا وچگونه و درچه زمانی دیدگانِ همیشه درانتظار شیعیان به جمال حضرت روشن خواهد شد؟ ولی از آن جائی که دلهای همیشه پر امید شیعیان، لبریز از مهر امام غایب است، از انتظار طولانی برای ظهورحضرت، پیوسته درمناسکِ عارفانه ای به سر میبرند. بنا به روایت ها، هیچکس جز خدای متعال از اسرار ظهور امام زمان هیچ چیز نمیداند. دردایره‍ی ابهامات و پیچیدگیهای فراوان، شیعه بارامانت اهداف نهائی امام زمان را برعهده دارد وبیش ازهزارسال است که پیشوایان مذهبی شیعه به نیابت از حضرت، با تمهیداتی در قالب تفکرات و احکام فقهی - حکومتی، امور شیعیان را اداره میکنند. مسئولیت نمایندگی درغیبت امام ، ایجاب میکند تا روح انقلابی و اهداف خیزش شیعه؛ همیشه به حالت آماده باش و بیدار، پایدار بماند و با مظاهر فساد مبارزه کند. از نظرگاه تاریخی، ایران شرایط بسیار مساعد برای پرورش ذوق وسلیقه‍ی استقبال پرشکوه از آخرین امام شیعیان را داراست. با توجه به سابقه مبارزه‍ی اسماعیلیه درکشور، و نزدیک به پانصدسال بعد به کمال رسیدن اهداف آنها درکلیتِ اندیشه های صفویه، خاطره های قومی ایرانیان، در خاندان نبوت تبلور پیدا کرد. ذهنیتِ ناجی پرستِ ایرانیها را به طرزشگفت انگیزی با روایتِ ظهور امام مهدی موعود گره زد و درهم آمیخت. درسال ۱٣۵۷ با ظهورآیت الله خمینی درصحنه سیاسی کشورآن هم در شکوفاترین دوران اقتصادی، مذهب تشیع، از شاخصه های فرهنگی ایرانیان شد و مهر تآیید بر آمال چندین قرنی مردم را عینیت بخشید. اینکه در میان مسلمانها، خمیرمایه‍ی اصلی ِ اختلاف اهل تسنن با شیعه و بالا گرفتن موج جدال های خونین در منطقه و به ویژه بعد ازصفویان، گذشته از علاقه‍ی عاشقانه به خاندان نبوت، دراثبات وجود امام زمان تمرکزپیدا کرده قابل تآمل است وهنوزمعلوم نیست آن حضرت از چه توانائیها و برجستگی های ویژه ای برخوردارند که در طول ۱۵ قرن حاکمیت اسلام، جامه‍ی عمل نپوشیده و تا به امروز درپشت پرده پنهان مانده است؟ غرض این است که: شیعه درطول تاریخ به دنبال حاکمیت سیاسی بوده و با اتکاء به خوی همیشه معترض ش که آبشخور اصلی آن واقعه کربلاست، با هشیاری وتیزبینی به بهترین وجه ازآن سود برده، با چنگ انداختن به روح و ایمان مردم؛ به قدرت سیاسی چیره شده است. در واقع: تلاش های مقتدرانه‍ی اسماعیلیه، نخستین حرکت سیاسی در تاریخ اسلام است که به اقتدار سیاسی شیعه درایران منتهی شده است. استمرار تلاش ها، فارغ ازشکست ها و پیروزی ها، اندیشه‍ی حکمرانی و سنت اقتدارگرایانه‍ی اسماعیلیه را که آمیزه‍ی التقاطی مذهب وقدرت قاهررا در ذات و گوهر خود به همراه دارد، حینِ مطالعه برای خواننده قابل تمیز است . لشگرکشی غافلگیرکننده‍ی قرمطیان درسال ٣۱۷ هجری به مکه وقتل عام وحشتناک حاجیان ومکیان وگماشتگان خلافت عباسی و ربودن حجرالاسود از خانه خدا، قرآن سوزی و ویرانی و ملوث کردن مکه و توهین به خداوند کعبه، دستگاه پر آوازه‍ی عباسی را چنان وحشت زده کرد و در تنگنای سیاسی قرار داد که بنا به قول نویسنده: " تنها معجزه ای از افتادن بغداد به دست آنها (قرمطیان) جلوگیری کرد. ... خلیفه حتا جرئت آن نداشت که برای باز گرفتن حجر انگشتی بجنباند. تنها ۲۲ سال بعد آنها حجرالاسود را داوطلبانه، با گرفتن فدیه ای هنگفت، به جای خود باز آوردند. .. ؟ " صص ٣۷ – ٣٨.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home